معبود این دل خسته


 

خدایا

چون ماهیان که از عمق و وسعت دریا بی خبرند

عظمت و ژرفای تو را نمی شناسم ، 

فقط می دانم که معبود این دل خسته هستی ؛ 

و اگر دیده از من بر گیری خواهم مرد...


نویسنده : استاد
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
زمان : 15:47
باران به تو خواهد گفت...


 

اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی...

باران به تو خواهد گفت کجا کاشته ای... پس خیر را بکار

در هر زمینی...و زیر هر آسمانی... و برای هر کسی...

تو نمی دانی کجا آن را خواهی یافت!

کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند...

اثر زیبا باقی می ماند

حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد...

 


نویسنده : استاد
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
زمان : 15:44
خدای من


 

 

خدایا !............خودت کمکم کن ..........خدای من ....
خسته ام ..........
سخت محتاج توام ..........
آنقدر که یارای گفتنش را ندارم .
خدایا ...!
خدایا .......!
خدایا .........!
سخت محتاج مهرو عشق توام ! ....... سخت ...
مهربانا !
دلتنگ شده ام ....
اشک ها باز مهمان دو چشم همیشه منتظرم شده اند .......
آه !
اشک های من !..... می خواهمتان که از سر شوقی عارفانه مهمان همیشگی چشمانم شوید !
خداوندگار مهر ...
عشقی راستین و پاک ...
صداقتی ناب و ابدی .........
آرامشی ژرف در قلب و جانم .......
را به من هدیه بده ! ...... ای مهربانترین .......ای ناب تر از هر ناب .....
اوج نیازم را دریاب جانا !
تمنای وجودم را دریاب بزرگوار من !
دیدگان سرشار از عشق و انتظار و امیدم را احساس کن خدای من ..... خدای من .......
تو را قسم به همه عظمت و جلالت !
بر من رحم کن .........
لطف و عنایت همیشگی ات را از من دریغ مدار ای همه خوبی و مهر .
ای بزرگوار مهربان و رحیم ...
همه امیدم !.....همه تکیه گاهم تویی .......خدای من ! 

نویسنده :
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
زمان : 9:52
خدایاخستم


 

 گفتگو با خداوند,اس ام اس خدا

 

خدایا خسته ام ... از این زندگی ... از این دنیای به ظاهر زیبا ...

از این مردم که به ظاهر صادق و با وفا ...

خسته ام ... از دوری ...از درد انتظار از این بیماری نا علاج خسته ام

از این همه دروغ و نیرنگ خسته ام ...

آری پروردگارم از این دنیا خسته ام از آدم هایش

از دروغ هایش از نیرنگ هایش خسته ام ...

پس کو صداقت و محبت چرا اندکی محبت در میان دل مردم نیست چرا قطره ای از

عشق در چشمان بنده هایت نیست همش دروغ پیدا است همش نیرنگ پیدا است ...

دیگر دست محبتی در میان مردم نیست

دیگر عشقی پاک و مقدس در میان مردم نیست سفره ی دل مردم همش دروغ

است ... به ظاهر پاک و صادقانه است ... ای خدایم ای معبودم خسته ام ... کو

زندگی پاک و مقدسانه ... کو دست عشق و محبت ... کو سفره ی وفا و

صداقت ...همه رفته اند و نیرنگ مانده است من خسته ام ...از این همه

بی وفایی ...از این همه درد انتظار ...از این همه حسرت ... از این همه اشک ... از این

همه ناله و فغان ... خسته ام ... آری ... خسته ام ... از دست خودم خسته ام از

دست این زندگی که برایم سیاه بختی آورده است خسته ام ...

از دست همه خسته ام...

از دست روزگار بی معرفت از دست  مردم بی معرفت ... ای خدایم دیگر از

زندگی سیرم ... از خودم سیرم ... از دنیا سیرم... ای خدایم گوش کن صدایم ...

من خسته ام...

خدایا کمکم کن خیلی وقته تنهام


نویسنده :
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
زمان : 9:49
خدایا!


 
 

اس ام اس

 

خدایا!

در انجماد نگاهای سرد این مردم دلم برای جهنمت تنگ شده؟؟؟؟


نویسنده :
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
زمان : 9:47
خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا


خدایا !

 

شرمسارم كه بندگانت به نام تو سر از تن جدا میكنند.

 


خدایا !

 

خجلم كه بندگان تو به نام تو آزار و شكنجه می دهند و حقوق انسان ها را زیر پا می گذارند.

 



خداوندا

 

شرمسارم كه بندگان تو با نام تو حكومت می كنند و دلهای امیدوار به تو را مایوس می سازند.

 



خدایا !

 

غصه دارم كه مدعیان راه تو در حالی مشعول زر اندوزی هستنددر حالی كه مردانی شرمسار از فقر و نداری نزد زن و همسر خود سر در گریبان می كنند.



خدایا !

 

شرمسارم از این همه ریا و دقل بازی! دلهایی كه نور تورا ندیده اند اما زبان و ظاهر آنها تو را فریاد می زند.

 



خدایا !

 

شرمسارم كه بر درو دیوار شهرم همه جا نام توست اما دریغ از اینكه در رفتار و كردارها بتوانم ترا بیابم.

 



خدایا !

 

خجلم كه ما بندگان از نعمتی چون فكر و اندیشه خود بهره نمی بریم و عاقبت آن را نصیب و قسمت تو می دانیم.

 


خدایا !

 

شرمسارم كه ما نمی خواهیم ترا آنگونه كه هستی بشناسیم.

 



خدایا !

 

شرمسارم كه هنوز آنقدر تورا نشناخته ایم كه تصور می كنیم برای رابطه با تو باید كسی یا چیزی را نزد تو روان كنیم.

 


خدایا !

 

خجلم كه از زمان بت پرستی تا كنون نوعی پرستش در ذهن ما نقش بسته كه به ما اجازه نمی دهد بیشتر ترا بشناسیم و هنوز خوی بت پرستی در وجود ماست.



خدایا !

 

شرمسارم كه در آسمانها به دنبال تو می گردیم در حالی كه تو با مایی و اگر خود اراده كنیم دست ما را میگیری.

 


خدایا !

 

از این ناراحتم كه روزی بسیاری از درهای علوم را بر روی خود بگشاییم و هنوز شناختمان از تو تنها در همین حد باشد.



خدایا !

 

شرمسارم كه نمی بینیم تو خارج از قوانین طبیعی هستی هرگز هرگز عملی انجام نمی دهی با این حال همه ما بندگان دست به دعا بر می داریم كه : قوانینت را به نفع كار ما تغییرده!

 


خدایا !

 

خجلم كه جهالت خود را به تو نسبت می دهیم.و هرگونه كم و كاستی و كوته اندیشی خود را ناشی از قوانین تو می دانیم. در حالی كه قوانین طبیعی تو افراد متفكر و صاحب اندیشه را میطلبد, كه بدانند این قوانین ازلی و ابدی است.

 


خدایا !

 

شرمسارم كه در طول تاریخ همه آنان كه خواستند به درستی تو را به مردم بشناسند, شكنجه دادیم و به نام كافر آنها را بر دار كردیم. و از آنان روی بر گرداندیم چرا كه آنان می خواستند تعقل را به جای تعبد پیشه ما سازند.

 


خدایا !

 

خجلم كه چون فكر نمی كنیم به حقیقت نمی رسیم پس ناچار می شویم موهومات را خیلی راحت بپزیریم.

 


نویسنده :
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
زمان : 9:43
چگونه بخوانمت...


 

خدایا چگونه بخوانمت!!!

 

 

چگونه بخوانمت؟ چگونه یادت كنم؟ كه شرمسارم از اینكه چون تو خدایی و

چون ما بندگانی چون تو مهربان وبنده نواز وبخشنده و چون بندگانی بی رحم و متجاوز


نویسنده :
تاریخ : چهار شنبه 12 آذر 1393
زمان : 9:42
ناامیدی


ته ته ته همه ی نا امیدی ها ...

 نداشتن ها... نخواستن ها... نبودن ها...

و بن بست ها ... خدا رو داری

که آغوشش رو باز کرده برات....

دلتنگ نباش...تا خدا هست

 هیچ دلیلی برای نا امیدی نیست


نویسنده : استاد
تاریخ : سه شنبه 11 آذر 1393
زمان : 10:59
فرزند آدم مــــــرا می آزارد


فرزند آدم مــــــرا می آزارد که به روزگار ناسزا می گوید

چراکه پدید آورنده روزگار مــــــن هستم

وکارها بدست مـــــن است

و شب و روز را مـــــن دگرگون میکنم

(حدیث قدسی)


نویسنده : استاد
تاریخ : سه شنبه 11 آذر 1393
زمان : 10:56
زیبای افرینش


بگو در زمین سیر کنید وبنگرید خداوند

چگونه آفرینش را بوجود آورده...

ای مردم مثلی زده شده به آن گوش دهید:

کسانی را که غیر از خدا می خوانید

 هرگز مگسی را نمی توانند خلق کنند،.

(عنكبوت آيه 20/حج آیه 73)


نویسنده : استاد
تاریخ : سه شنبه 11 آذر 1393
زمان : 10:54
انس با دنیا


دل به دنیا مبند و با دنیا انس مگیر...

دنیا بسیار کوچکتر از آن است که پاداش و مزد حتی

لحظه ای از خاطر تو باشد و بهای حتی پاره ای از

دل تو شمرده شود.جان آسمانی تو جز من قیمتی ندارد

و جز بهشت من هیچ چیز نمی تواند هزینه وجود تو را جبران کند.

اگر چشم تو می دید آنچه را که برای اولیای خود

آماده کرده ام قلب تو آب می شد و جان تو به شوق

از قالب تن به در می رفت، اینها پاداش دلی است که تنها

به من گره خورده و فقط مرا در خود جای داده،

به دل خود نگاه کن ،هر قدر دلت به دنیا بسته باشد

همان قدر محبت و مهر مرا از دلت بیرون کرده ای

(حدیث قدسی /خدا)


نویسنده : استاد
تاریخ : سه شنبه 11 آذر 1393
زمان : 10:29
افرینش خدا


برای مـــا مثلی زد وآفرینش خود را فراموش کرد

و گفت: چه کسی این استخوان ها را زنده می کند

در حالی که پوسیده است!

بگو همان کسی آن را زنده می کند که نخستین بار

او را آفرید و او به هر مخلوقی آگاه است.

پروانه بال شیشه ای نوعی پروانه است

که بال هایی  همانند شیشه وشفاف دارد

زیستگاه این حشره در جنگل های مرطوب و استوایی است


نویسنده : استاد
تاریخ : سه شنبه 11 آذر 1393
زمان : 10:29
شب ارزو ها


خـــــــــــدایا

مـــیان این همه آرزوهـــــــــــــــا

دلتنگتــــــــــرین بنده ی خود را دریــــــاب...

الهي ! بنده اي گم كرده راهم * بده راهم كه سرتاپا گناهم

اگر عمري به غفلت زيست كردم * تمام هستيم را نيست كردم

به هر در ، حلقه كوبيدم خدايا * لباس يأس پوشيدم خدايا

اسيرنفس هر جايي شدم من * مقيم شهر رسوايي شدم من

نچيدم گل زشاخ آرزويي * ندارم پيش مردم آبرويي

كنم با عجز و لابه بر تو اظهار * گنه كارم گنه كارم گنه كار

تو رحمان و رحيم و مهرباني * منم مهمان تو ، تو ميزباني

تو سوز سينه ام را ساز كردي * در رحمت به رويم باز كردي

تو گفتي توبه كن ، من مي پذيرم * ترحم كن اميرا من فقيرم

الهي!هرچه هستم هركه هستم * سرخوان عطاي تو نشستم

يقين دارم كه با اين شرمساري * نجاتم مي دهي از خوار و زاري

اگر كوه گنه گرديده بارم * يقين دارم علي را دوست دارم

ببخشا اي همه آگاهي من * گناهم را به خاطرخواهي من

الهي ! گرچه هستم غرق عصيان * پشيمانم پشيمانم پشيمان


نویسنده : استاد
تاریخ : سه شنبه 11 آذر 1393
زمان : 10:23
توشه اخرت


آنچنان برای دنیای خویش تلاش کن

که گویی تا ابد زندگی خواهد کرد

و آنچنان برای

آخرت خویش که گویی امشب خواهی مرد .

" امام علی(ع) "


نویسنده : استاد
تاریخ : سه شنبه 11 آذر 1393
زمان : 10:11
وقت برگشتن


 خدایــــــــــا! سرده این پایین، از اون بالا تماشا کن

اگه میشـه بیــــــا پاییـن و دستـــــای منـــو ها کن

 خدایــــــــــا!سرده این پایین،ببـین دستــامـو میلرزه

 دیگه حتـــــــــــے همه دنیا،به این دورے نمـے ارزه

 تو اون بالا من این پایین،دو تایـــــــے مون چرا تنها؟

 اگه لیلــــــے دلش گیــــره! بـــــگو مجنون چرا تنها؟

 خدایا! من دلم قرصه،کسے غیر از تو با من نیست

 خیالت از زمین راحت ،که حتــے روز،روشن نیست

کسـے اینجا نمـے بینـه که دنیـــــــــــا زیر چشماته

یه عمره یـــــــــــادمـــــــون رفته،زمیـن دار مکافـاته

فراموشم شده گاهـے،که این پایین چه هـــا کردم

کـــــــــه روزے بایـد از اینجـا بــازم پـیــش تو برگردم

خدایـــــــــا! وقــت برگشـتـن یه کم با من مدارا کن

 شنیــدم گرمــه آغوشـــت،اگه میشـه منــم جا کن


نویسنده : استاد
تاریخ : سه شنبه 11 آذر 1393
زمان : 10:3


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.